برادر، برادر را خواهد کشت
Spilling blood across the land
خون در سرزمین جاری می شود
Killing for religion
کشتن به خاطر عقیده
Something I don't understand
چیزی (است) که من نمی فهمم
Fools like me, who cross the sea
احمق هایی مثل من، که از دریا عبور می کنند
And come to foreign lands
و به سرزمین های بیگانه می آیند
Ask the sheep, for their beliefs
از گوسفندان اعتقادشان بپرس
Do you kill for God's command
آیا تو (واقعا) برای (اجرای) فرمان الهی (مقدس) می کشی؟
A country that's divided
کشوری که تکه تکه شده
Surely will not stand
یقینا (برپا) نخواهد ایستاد
My past erased, no more disgrace
گذشته ام پاک شده، بیش از این خفت نمی خواهم
No foolish naive stand
هیچ جایگاه بی تجربه احمقانه ای
The end is near, it's crystal clear
پایان نزدیک است، به شفافی بلور
Part of the master plan
قسمتی از نقشه اصلی
Don’t look now to Israel
اکنون به اسرائیل نگاه نکن
It might be your homelands
امکان دارد خانه ی (غضب شده ی) خودت باشد
Holy wars
جهاد
Upon my podium, as the
از بالای لژ خودم، مانند
Know it all scholar
همان که همه دانشمندان می دانند
Down in my seat of judgment
فرورفته در کرسی قضاوتم
Gavel's bang, uphold the law
صدای چکش حراج، قانون را استوار می دارد
Up on my soapbox, a leader
بالای جعبه ای که بر روی آن سخنرانی می شود، رهبری است
Out to change the world
که آمده دنیا را عوض کند
Down in my pulpit as the holler
نشسته بر کرسی ام
مانند صدایی ویژه
Than-thou-could-be-messenger
of God
توانستی تو، پیغام بری از جانب خداوندگار باشی
Wage
the war on organized crime
جنگ را بر جنایتی سازمان یافته برپا کن
Sneak attacks, repel down the rocks
شبیخون می زنند، پایین صخره ها دفاع می کنند
Behind the lines
پشت خط ها
Some people risk to employ me
برخی مردم با به کار گرفتن من خظر می کنند
Some people live to destroy me
برخی مردم زندگی می کنند تا نابودم کنند
Either way they die
در هر صورت می میرند
They killed my wife, and my baby
آنها همسر و بچه ی مرا کشتند
With hopes to enslave me
به این امید که برده ام کنند
First mistake… last mistake!
اولین اشتباه... آخرین اشتباه! (است)
Paid by the alliance, to slay all the giants
از جمعیت پول گرفته اند که همه ی غول ها را بکشند
Next mistake… no more mistakes
اشتباه بعدی... دیگر جایی برای اشتباه نیست!
Fill the cracks in, with
judicial granite
شکافها را با گرانیت یهودی پر کن
Because I don't say it, don't mean I ain't thinkin' it
این که آن را نمی گویم به این معنی نیست که به آن فکر نمی کنم
Next thing you know, they'll take my thoughts away
چیز بعدی که خواهی دانست، آنها افکارم را خواهند برد
I know what I said, now I must cream of the over dose
می دانم چه گفته ام، حالا باید از اووردوز فریاد بکشم
And the lack of mercy killings
و از کمبود کشتن های محبت آمیز (قربانی)